پدر و مادر

واقعا چه کسی از پدر و مادر؛ آدم رو بیشتر دوست داره؟ (البته منظورم آدمهای زمینیه نه خدای بزرگ و مهربون) چه کسی بیشتر از پدر و مادر دلش برای آدم می‌سوزه و آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری برای آدم داره؟ چه کسی می‌تونه مثل پدر و مادر به آدم محبت بدون هیچ مزد و منتی داشته باشه و تمام تلاشش رو برای آسایش و راحتی آدم انجام بده؟ زندگی‌اش رو بر وفق مراد آدم تغییر بده و جونی‌اش رو به پای آدم بریزه؟؟
هیچ کس؛ به خدای احد و واحد هیچ کس برای آدم پدر و مادر نمی‌شه. از اون‌هایی که پدر و مادرهاشون رو از دست دادند بپرسید؛ حتما خیلی بهتر جوابمون رو می‌دند. من خودم بارها شده که پیش مادربزرگ؛ پدربزرگ؛ خاله؛ عمو . . . موندم. اما واقعا محبت هیچ کس مثل پدر و مادر دلنشین نیست و آدم رو آروم نمی‌کنه.

به نظر من با ارزش‌ترین گوهر زندگی هر آدمی پدر و مادرش هستند. دو تا فرشته‌ای که همیشه عاشقتند؛ هر چقدر هم که تو قدر‌نشناس و بی‌حرمت باشی.

کما اینکه دیدم؛دیدم مادری رو که اشک تو چشماش جمع شد و گفت: خدایا؛ اگه من تو تربیت بچه‌ام سهل‌انگاری کردم که الآن این‌قدر بی‌حرمت شده؛ از اون بازخواست نکنی؛ من مقصرم!!
بچه‌ای که برگرده و تو روی پدر و مادرش بگه بهم پول توجیبی و خونه و زندگی نمی‌دید که من برم فلان دختر رو بگیرم؛ من هم خونتون رو می‌کنم تو شیشه. این‌قدر اذیتتون می‌کنم تا بیچاره بشید!!
پدر و مادری که نهایت آرزوشون خوشبختیته؛ تمام زندگی‌شون برای بهتر و بهتر زندگی کردن تو تلاش کردند؛ چه طور ممکنه بخوان چیزی رو ازت دریغ کنند؟ حتما یه جای کار خرابه که کمکت نمی‌کنن با این دختر ازدواج کنی دیگه. حتما دارند چیزی رو تو خشت خام می‌بینند که تو آیینه هم نمی‌بینی. هر چند که فکر می‌کنم خودت هم می‌بینی و چشمات رو بستی تا نبینی ؛ یا شاید هم واقعا کور شده باشی.و گرنه که پدر و مادرت همیشه گفتند که همه جوره حاضرند ساپورتت کنند تا تو این سن و این شرایط ازدواج کنی. اما با یه مورد مناسب. با یه انتخاب درست. نه اینکه بگی قول دادید پس باید انجام بدید دیگه!! قول ندادند که دو دستی بدبختت کنند. 
من واقعا متعجبم چه‌طور دختری که هم خودش و هم خانواده‌اش مخالفت کامل خانواده پسر رو می‌دنند؛ باز هم رابطه‌اش رو با اون پسر حفظ می‌کنه؟؟ آخه مگه آدم خله که پاش رو بزاره تو خانواده‌ای که دوستش ندارند و قبولش ندارند. حتما یه جای کار خرابه که باز هم دو دستی چسبیده و ول نمی‌کنه و پدر و مادرش هم هیچ حرفی نمی‌زنند دیگه!!

واقعا چرا بعضی از بچه‌ها بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی و خانوادگی‌شون یه انتخاب‌های نادرستی می‌کنند. پشت پا می‌زنند به همه چیز و همه معیارها رو غلط می‌دونند و فقط معیارهای خودشون رو درست می‌دونند؟ آخه مگه امکان داره آدم ازدواج کنه و خانواده همسرش اونو نخواند و مخالف باشند؟ خانواده همسر آدم مثل خانواده خودم آدم می‌مونه. مگه می‌شه مادر و پدر همسرت تو رو نامناسب بدونند و خواهر و برادرش دوستت نداشته باشند و تو با همسرت خوشبخت باشی؟؟ 
مامان من همیشه می‌گن :ما ۲ تا دختر و ۱پسر داریم و ان‌شالله قرار ۲تا پسر و ۱دختر دیگه هم بهمون اضافه بشه. خانواده همسر یعنی اینکه تو فرزند جدید اون خانواده بشی نه اینکه آیینه دقشون!!

خیلی دعا کنید. خیلی خیلی زیاد برای جوون‌هایی که فکر می‌کنند کارشون خیلی درسته؛ اما واقعا ته خطند و غیر از خدا هیچ کس نمی‌تونه هدایتشون کنه.