انتخاب

همیشه فکر می‌کردم می‌دونم که چه چور شوهری می‌خوام. اما یه چند وقتیه که واقعا قاطی کردم که چی می‌خوام!

راستش من همیشه برای ازدواجم خیلی دعا می‌کردم و می‌کنم. چون به نظرم مهمترین اتفاق زندگی هر آدمیه. یه ایده‌آلهایی هم تو ذهنم داشتم اما همیشه می‌گفتم خدایا خودت بهترین رو ردیف کن. اونی که برای من از همه بهتره. چون واقعا خودمون نمی‌دونیم چی برامون از همه بهتره.از خیلی از دوستام و فامیل که ازدواج کردن شنیدم که آدم رو یه مسائلی خیلی زوم می‌کنه و براش مهمه اما وقتی وارد زندگی می‌شی می‌بینی اون مسائل هیچ اهمیتی ندارن و یه مسائلی که اصلا قبلا بهشون توجه زیادی نمی‌کرده چه‌قدر مهم‌اند!!

خلاصه که خدا باید خودش کمک کنه تا تصمیم درستی بگیریم. واقعا سخته.

دوستان عزیز هرکدوم سوالاتی به ذهنشون می‌رسه که باید در جلسات آشنایی قبل از ازدواج یا همون خواستگاری خودمون پرسیده بشه رو لطف کنن بگن تا استفاده شود!

نظرات 6 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ http://zahraka.persianblog.com

مممم.....نمیدونم ، خوب هر کی برای خودش یه سوال هایی داره ، من که اصلا تا حالا فکر نکردم که جلسه خواستگاری ای میتونه وجود داشته باشه ، که اونوقت بخوام به طرح سوالاتش فکر کنم!

نرگس پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:17 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

صبر کن ببینم...اول بگو چه خبره؟؟؟؟؟؟ هومممممممممممممم؟؟؟؟ای حان غلط نکنم یه شام افتادیم برم به بر و بچ خبر بدم... دی:))
فکر میکنم میام با یه لیست بلند بالا همچین یه نموره تجربه دارم میدونی که دی:)))

مسعود پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:20 ب.ظ http://lvlasood.blogsky.com

سلام خوبی
اگه از من که پسرم میشنوی اولین سوالت این باشه که آیا سیگار میکشه یا نه
ازش اصرار کن که حتی هیچ وقت عشقی هم نکشیده
چون به دنبال سیگار خیلی چیزای دیگه هم هست که میتونه زدندگی رو خراب کنه

این رو خودش قبل از اینکه من بپرسم گفته!

نرگس پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:35 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

میدونی به نظر من اون چیزی که خیلی خیلی مهمه اینه که تو بتونی طرفت رو همونطوری که هست بپذیری و اونهم همینطور... مسلما هردوتون قبلش یه سری خواسته ها دارید که از تربیت و طرز فکرتون نشات میگیره...نباید انتظار داشت طرف مقابل همون چیزی بشه که تو میخوای یا برعکس... به نظر من اگه حرفی زد و به قولی شرطی گذاشت خوب بسنج ببین واقعا میتونی با اون چیزی که میخواد کنار بیای یا نه اگه نمیتونی از همین حالا بگو اون یا باید تو رو همونطور که هستی بپذیره یا اصلا قبول نکنه یه عمر قراره زندگی کنید باید بتونید با خصوصیات هم کنار بیاید... تو هم همینطور سعی نکن عوضش کنی ...بهرحال هرکسی اعتقاداتی داره و عوض کردن ادما غیر ممکنه و یا خیلی سخته...خودت میدونی اینا رو البته... اما ما همه قبل از ازدواج کله امون یه نموره داغه نمیفهمیم چی رو قبول میکنیم بعد که سرد شدیم تازه میفهمیم چقدر کنار اومدن باهاش برامون سخته..به نظرم پذیرش طرفین همونطوری که هستند مهمترین فاکتوره... سوالهایی که معمولا پرسیده میشه غیر قابل پیش بینیه ممکنه یه عالمه سوال تو ذهنت باشه اما با یه حرف طرف جواب همه اشون رو بگیری یا اینکه با جو بوجود امده سوالات جدیدی برات مطرح بشه...فقط از من میشنوی سعی کن بیشتر شنونده باشی...همه چیز رو یهو نریز بیرون..بذار حرفهاش رو بزنه کاملا تحلیل کن واسه خودت بعد بگو...شاید خیلی از حرفای اون حرفای تو هم باشه اونوقت دیگه نیازی نیست تو دوباره همه اش رو بگی....
خوب دیگه مامان بزرگ بازی بسه... ببینم چه میکنی ها!! به بچه ها بگم کی واسه شام و شیرینی بیان؟؟؟...دوستان پروتزی ولت نمیکنن مطمئنم دی:))

مرسی عزیزم مطالب مفیدی بود. به خصوص بیشتر شنونده بودن!

آقا جان مادرت فعلا خبر جایی درز نکنه!! تا ببینیم بالاخره به سرانجامی می‌رسه یا نه!

نرگس جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 12:50 ب.ظ

نترس خانوم خانوما من یه موقعی میگم که انرژی صرف کردن جهت گرفتن شام و شیرینی نتیجه داشته باشه... مواظب خودت باش

مجید شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:52 ب.ظ http://ehsasi.blogsky.com

سلام
بلاگ زیبایی داری
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد