فاطمه؛ فاطمه است!


احساس می‌کنم که باید یه مطلبی راجع به حضرت زهرا(س) بنویسم. چون متاسفانه خیلی از ماها شناختمون نسبت به ایشون از تمام ائمه کمتره و فقط این رو می‌دونیم که روز تولدشون روز مادره!
از این بدتر اینه که چند ماه پیش یکی از آقایونی که متاسفانه یه نسبت سببی هم با بنده دارند برگشتن و به من گفتن آخه حضرت زهرا به غیر از اینکه زن حضرت علی بوده و دختر پیغمبر و مادر امام حسن و حسین چه فضیلتی داشته؟؟!! البته من یه جورایی حدس می‌زدم که این آقا همچین نظراتی داشته باشند و از قبلش هم بهش گفته بودم که من با شما بحثی ندارم. اما از اونجایی که آدم کم مغز فقط دلش می‌خواد دهنش رو باز کنه؛ حرف خودش رو زد. تو اون لحظه من به معنی واقعی یخ بستم و هیچ جوابی نتونستم بهش بدم و فقط گفتم شما چه‌طوری اون دنیا می‌خواید جواب بدید؟ زنش هم که رنگ و روی من و مادرم رو دید اومد و شوهرش رو جمع کرد و برد!

۲روز پیش تولد حضرت زهرا بود. اما ما شیعیان هیچ مزاری رو نمی‌شناختیم که گل بارونش کنیم. نمی‌دونیم مزار خانوممون کجاست. وقتی به عمقش نگاه می‌کنی واقعا خیلی دردناکه. آخه چرا باید این طور باشه؟ 
شاید دلیلش اینه حضرت زهرا میزان ما شیعیانه. میزان تشخیص حق از باطل.
بعد از رحلت پیامبر؛ حضرت علی مامور به صبر بودند. برای حفظ کیان اسلام باید سکوت می‌کردند تا دین پیغمبر باقی بمونه. تا جایی که قاضی القضات خلیفه دوم بودند. یعنی عملا با حکومت عمر همکاری می‌کردند. پس من شیعه از کجا باید بفهمم که این خیلفه قاصب خلافته وقتی کسی که من معتقدم جانشین پیامبره رسما تو حکومتش کارگزاره و یه جورایی بهش رسمیت می‌ده؟ 
این جاست که حضرت زهرا می‌درخشه و نقش کلیدی به دست ایشونه. چون حضرت زهرا مامور به صبر نبودند. وظیفه نداشتند که سکوت کنند. کسی که دختر پیامبره و بعد از نزول آیه تطهیر پیامبرتا  مدتها وقتی از جلوی خونه‌اش رد می‌شده با صدای بلند می‌گفته السلام علیک یا اهل بیتی! طوری که تمام اهل مدینه  می‌دونستند اهل بیت یعنی فاطمه و همسر و بچه‌های فاطمه. و خدا در قرآن فرموده که پیامبر بگو من برای رسالتم هیچ مزدی از شما نمی‌خواهم مگر محبت اهل بیتم.
فاطمه پاره تن پیغمبر بوده. در حدیث معتبر کتب شیعه و سنی این مطلب نقل شده که پیامبر فرمدند فاطمه پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا بیازارد خدا را آزرده است. اون وقت ببینید که اهل مدینه با خانوم چه کردند. بعد از وفات پیغمبر که فاطمه داغدار بود؛ نه داغ پدر که داغ اجهاف بر امام زمانش؛ مردم به علی گفتند که به فاطمه بگو یا شب گریه کند و یا صبح. که ما از دست ناله‌های او آسایش نداریم. 
آیا واقعا فاطمه زنی است که برای از دست دادن پدرش این قدر بی‌تابی کند. او که با ایمان‌ترین افراد عالم است و هیچ شکی ندارد که دیر یا زود در کنار پدرش خواهد بود و این دنیا چند صباحی کوتاه بیش نیست! هرگز.
فاطمه زنی نیست بخواهد همسایه‌ها را بیازارد. او زنی نیست که بخواهد با گریه و شیونش مردان نامحرم کوچه را متوجه خویش کند. او زنی نیست که نتواند داغ پدر را تحمل کند. نه اینها دلیل ناله زهرا نیست. اینها فریادی است که ای مسلمانان؛ فاطمه؛ فاطمه‌ای که پیامبر او را مادر خود می‌خواند و بر دستانش بوسه می‌زد؛ فاطمه‌ای که خوشنودی‌اش خوشنودی خدا و خشمش خشم خداست؛ این روزها آتش در سینه دارد. این روزها او را رنجانده‌اند. او بغض کرده؛ بغض خدا آن روزها از جانب کدامین نامردمان بود؟ نامردمانی که فاطمه به خدایش سوگند خورد که هیچ وقت آنها را نمی‌بخشد و می‌میرد در حالی که از دست ابوبکر و عمر ناراضی است.  

و حالا این هم محبت ما شیعیان شده. دوستی خاله خرسه! بدون هیچ مطالعه و پیش زمینه‌ای روضه‌ها و مولودی‌هایی می‌خونیم که هر بنی بشری بشنوه بگه اینها دیگه چه‌قدر مهمل می‌گند! خیلی از مطالبی که در فضائل خانوم می‌گند درسته اما باید در جای خودش و برای اهلش گفته بشه. خیلی‌هاش هم چرته و بدتر ضد تبلیغه. روضه‌هایی که فاطمه رو دختر لوسی نشون می‌ده که از غم دوری چند روزه دنیا از پدرش زجه موره می‌کنه و اهل شهرش رو به تنگ میاره!
 این هم محبت روشنفکر‌های شیعه است که چرا شما خلفا سه‌گانه رو لعن می‌کنید؟ خدا با رحمن و رحیم شروع کرده! چرا لعن؟ روشنفکرنماهایی که نمی‌فهمند ما دشمنان خدا را لعن می‌کنیم که خدا هم در قرآن به همراه تمام ملائکه‌اش لعنشان کرده.
نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:09 ق.ظ http://ZooghaL

. . .

شکوفه یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:10 ق.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام .. خیلیها هستن که هنوز از امامان و اهل بیت هیچی نمی دونن .. خدا عاقبت همه بخیر بگذرونه .. در پناه حق

بهزاد چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ب.ظ http://www.nimkat.tk

سلام
برگشتم!

غریبه پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:02 ق.ظ

حاج خانم،
سلام،
هر سخن وقتی و هر نکته مقامی دارد
با وضع امروز دنیا و شمشیرکشیهای ابلهان متعصبی مثل بوش برای مسلمونا به نظر شما الان وقت اینه که با طعن و لعن آشکار ما هم داخل خودمون به جون هم بیفتیم؟ اگه درسته که بسم الله. بزن بریم به سرعت برق و باد. دین خدا رو اینطوری هم میشه نابود کرد و ...
اینا رو میگم چون شما رو آدم اهل فکری میدونم. وگرنه جواب دادن به حرف آدمای بی مغز مثل اون بنده خدایی که گفتین آب در هاون کوبیدنه.

به همین دلیل که آب در هاون کوبیدنه من جوابش رو ندادم. اوم موقع که نتونستم بدم؛ اما بعدش که براش جواب داشتم هم دهن به دهنش نذاشتم و دیگه چیزی نگفتم. چون واقعا آب در هاون کوبیدنه!!

خادم المهدی شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.313.blogsky.com

جانا سخن از زبان ما می گویی.....

؟ دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ

میدونی من اگه جات بودم به جای اینکه ۴بار برم مکه.حداقل ۲تاشو خرج مریضی یه سرطانی یا کسیکه عاشق رفتنه ولی نمیتونه بره میکردم.
بنظرمن رفتن زیادی این جور عبادتگاهها افتخار نیست.بلکه باری از روی دوش دردمندی برداشتن هنره.
میدونم که میای میگی من کار خیر میکنم ولی باور کن من یکی که کلی دلم میگیره یکی هر سال میره مکه و یکی از بی پولی تو زندونه یا مشکلات خفن داره.
در هر صورتش التماس دعا.

می‌دونی آدم پولی رو بده بره زیارت پیغمبر و ائمه و خونه خدا؛ بهتر از اینه که قرض کنه بره تو گلدکوئست سرمایه‌گذاری کنه که آخرش خیط بشه!!

یاسی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ب.ظ

سلام

رها سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ق.ظ http://rahaaa.blogfa.com

موافقم......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد