عشق خارجی!!

امروز رفته بودیم یه مهمونی زنونه خونه داییم. از این مهمونی‌ها که فامیل‌های فامیلهات رو می‌بینی؛ سالی ۱ بار!! 
برای اولین بار بود که خاله خانوم برادر زن داییم(!!!) رو می‌دیدم. خانوم خاکی و افتاده‌ای بود و خیلی راحت نشستیم و گپ زدیم و . . .  نکته جالب در موردش این بود که ایشون شوهرشون آمریکایی بود و تو لوس‌آنجلس زندگی می‌کردند. یه پسر ۶ماهه خوشگل و تپل و مامانی هم داشت که کپ این بازیکن‌های بیس‌بال آمریکایی بود!!
 از اونجایی که خانواده خانوم برادر زن دایی‌ام خیلی‌هاشون آلمان زندگی و کار می‌کنند من فکر می‌کردم که احتمالا با هم اون جا آشنا شده باشند؛ اما وقتی که ازش پرسیدم چه‌طوره شما که اکثر فک و فامیل‌هاتون آلمان هستند سر از آمریکا در آوردی و چه‌طور با شوهرت آشنا شدی؟؟ گفت که از اینترنت!!! 
خلاصه یه مقدار برام تعریف کرد که چه‌طور با هم آشنا می شند و می‌رند ترکیه همدیگرو می‌بینند و خوششون میاد و بعد این میاد ایران و کارهاش رو درست می‌کنه و شوهرش هم مسلمون می‌شه بعدش این با ویزای نامزدی می‌ره اونجا. 
خیلی راضی بود از شوهرش و زندگی باهاش. اما خوب غریبی براش یه کم سخت بود. 

من واقعا برام خیلی غیر قابل درکه که چه‌طور بعضی‌ها می‌تونند با یه آدم خارجی به راحتی و خیلی هم رمانتیک زندگی کنند. اصلا تو کتم نمی‌ره!!  اوایل تابستون یه پسر دو رگه هلندی و ایرانی رو که فوق‌لیسانس فیزیک هم بود و باباش تو هلند فرش‌فروش بود رو به من معرفی کردند که دنبال یه دختر مذهبی و محجبه ایرانی که انگیلیسی بلد باشه می‌گشت. تازه می‌گفتند فارسی رو می‌تونه بفهمه اما نمی‌تونه صحبت کنه. ولی من اصلا نمی‌تونستم تصور کنم با کسی زندگی کنم که نتونه با من به زبون مادری‌ام صحبت کنه. اما مثل اینکه برای بعضی‌ها همچین عجیب و غریب هم نیست!!

دختر عمه دوستم هم دانشجوی دندانپزشکیه تو دانشگاه خودمون و عاشق یه پسر سیاه‌پوست آفریقایی که دانشجوی پزشکی هست؛ شده. پسر از این سیاهاست که نصفه شبه!! قد ۲ متر!! هرچی همه بهش می‌گند بابا جان آدم توی یه شهر و یه فرهنگ هم ازدواج می‌کنه باز کلی اختلاف پیدا می‌شه. از ۲ تا شهر مختلف همین ایران هم که با هم ازدواج می‌کنند کلی با هم اختلاف فرهنگی پیدا می‌کنن!! اون وقت تو چه‌طور می‌خوای با یکی که از یه کشور دیگه‌است و آفریقاییه و . . . ازدواج کنی؟؟
اما طفلکی بد جوری عاشق شده. همه این‌ها رو می‌شنوه و فقط گریه می‌کنه!! هیچ دفاعی هم از خودش نمی‌کنه. فقط ساکت و آروم اشک می‌ریزه!!!!

واقعا این عشق چیه که من ازش سر در نمیارم!!! چه کارهایی که با این بنی بشر نمی‌کنه!



ببخشید این دفعه خیلی خاله زنکی شده!! اما خوب چه‌کار کنم؛ بعضی وقتها رگ خاله‌زنکی بودن آدم گل می‌کنه دیگه!! عیبی که نداره ؟
           

نظرات 13 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:54 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

این عشق همونیه که کمتر ادمی پیدا میشه که واقعا بهش پابند باشه. چیز بدی نیست اما داشتنش لیاقت میخواد.اینو حداقل من یکی خوب فهمیدم تو این مدت. ممنون که بهم سر زدی

حالا واقعا این اسمش عشقه؟؟

سجاد یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:12 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. ما هم به صورت خاله زنکی خوندیم و نظر دادیم!

نرگس دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:47 ق.ظ http://narcissus79.blogsky.com

اینی که تو تعریف کردی رو نمیدونم!!!!!!!!!!!! اما به نظر من که عشق حقیقی وجود نداره. اینا یا ادای عاشقی رو در اوردنه یا همون عشقیه که به غلط جا افتاده

هیچکی دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 10:43 ق.ظ http://zooghal.blogsky

یاحق
چه جالب! پسر خاله منم نصفه شبه ولی نه آفریقاییه نه دومتره نه پزشکی میخونه.فقط امسال میره کلاس دوم دبستان...خوشا به حال لک لکا که عشقشون قاف نداره...

واقعا
. . . خوشا به حال لک لکا؛ که لک لکن

امین دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:19 ق.ظ

اختلاف فرهنگی به خاطر عدم شعور خودشو نشون می‌ده. آمریکایی‌ها با شعورن حله/ آفریقایی هم با شعورن اونم حله/ ایرانیی بی شعورن هیچی حل نیست!

پیر هرات دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:04 ب.ظ http://pire-harat.blogsky.com

آخ چه قدر خندیدم! من عاشق این تریپ خاله زنکی نوشتن ها هستم!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام
به نظر من عشق یه معنای خیلی والا ودر عین حال معنای خیلی ظریفی داره که متاسفانه خیلی ساده از لغتش استفاده می شه اینیکه بین مردم رواج پیدا کرده عشق نیست همانطور که بهش اشاره شد : ادای عشقه.
عشق نهایت دوست داشتنه حالت غائیه ....

ممنون از نظرت.
فقط کاش اسمتون رو هم می‌گفتید!

منصور سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ق.ظ http://toranj.blogsky.com

میگن ای عشق همه خرابی از توست !
گریه های نیمه شب فقط از اینجا نشات میگیره...
سیاه و سفید هم نمیشناسه !

بسوزه پدر عاشقی . . .

آرش سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 03:43 ق.ظ http://arash63.blogsky.com

خیلیم خاله زنکی نبود به نظر من. اگرچه رو مرزش بودی ولی در نهایت خاله زنکی نشد. اگه قرار بود خاله زنکی باشه نباید از توش چیزی در میومد ولی در اومد...بیخیال خیلی حرف نزنم من زیادی فلسفه بافی رو واسه همه چیز دوست دارم. عشق. نمی دونم چی بگم. ولی وقتی راجع بهش حرف می زنی یه چیزه. وقتی سعی می کنی عاشق بشی یه چیز و وقتی واقعا عاشق بشی یه چیز دیگه...من هر سه تاشو تجربه کردم. تا واقعا تجربش نکنی نمی فهمی چیه. منطقی هم توش نیست که بتونی ازش سر در بیاری.ولی یه چشمه ش اینه که بدونی طرف هیچ حسی بهت نداره ولی بازم ازش زده نشی. حتی بیشتر شیفته ش بشی. یعنی تا قبل از اون با N نفر بودی ولی با اینکه حتی یه بارم دستشو نگرفتی با اینکه طولانی ترین مکالمه ائی که با هاش داشتی ۵ دقیقیه بوده با اینکه همون اول تکلیفتو روشن کرده با همه ی اینا دیگه با هیچ دختری نتونی دوست بشی. یعنی بعد از حدود یکسال هنوز وقتی اسمش رو کسی میبره دستات یخ کنه. بدنت غرق عرق بشه یعنی وقتی می دونی هیچ وقت با تو نخواهد بود بازم وقتی چند روز ندیدیش دلت پر بکشه واسه ی دیدنش. فقط یک لحظه دیدنش...نمی دونم چقدر تونستم واست شرح بدم ولی هرچقدرم که خوب بیان کرده باشم تا واقعا تجربه ش نکنی نمی فهمیش....

چی بگم واللا!!
اما چیزی که مطمئنم اینه که همیشه از خدا خواستم که این طور عاشقی به سرم نیاد!! چون به نظرم عشقی که بدون شناخت کافی باشه خودش خودش رو از بین می‌بره!

صادق سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:22 ق.ظ http://restart.blogsky.com

دوستان همه چی رو گفتند، دیگه برای ما حرفی باقی نذاشتند
بهتره ما ساکت باشیم!!!

صادق سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:11 ق.ظ http://restart.blogsky.com

سهراب میگه:
"عشق
صدای فاصله هاست.
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند."
...
به نظر من و به قول قدیمی ها : تب تند، زود عرق میکنه !!!

موافقم!

فرهاد پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:39 ق.ظ

سلام
من از رفیقای پیرهراتم و الآن هم به قصد نظر دادن نیومده بودم.ولی حرف از عشق شد و یاد یه جمله از یه نویسنده خارجی افتادم که میگه :
((زندگی یک گیلاس است
مرگ هسته آن است
و عشق درخت آن))

غریبه آشنا پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام
اونیکه اسمشو نگفته خب معلوه کیه دیگه :)) !!

ای بابا . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد