امتحان

وقتی از سر تنبلی و بی‌حوصله‌گی و بی‌حالی جزوه امتحان میان ترم خرد۲ رو جویده جویده و تیکه پاره و گسسته بخونی؛ نتیجه این می‌شه که سر جلسه امتحان این قدر مجبوری به مغرت فشار بیاری تا بتونی این اطلاعات نامرتب رو از گوشه گوشه‌های تاریک مغزت بکشی بیرون و کنار هم بچینی و یه چیز قابل قبول تو ورقه بنویسی که n برابر روزهای عادی  فسفر بسوزونی!!
از سر جلسه امتحان که اومده بودم بیرون دقیقا احساس می‌کردم که از سرم داره بخار متصاعد می‌شه!!
امتحان فوق‌العاده روان بود و هیچ چیز عجیب و غریبی توش نداشت. و اگه عین بچه آدم فقط ۱ روز از صبح نشسته بودم و درست و حسابی و منسجم خونده بودم مطمئنم که نمره کامل می‌گرفتم. هر چند که با همه این اوصاف هم فکر نمی‌کنم خیلی خراب کرده باشم. خدا رو شکر! 
احساس می‌کنم امروز کلی به شیارهای مغرم اضافه شد.
قبل از امتحان ۲ تا کلاس ریاضی و کلان داشتم. بعدش هم باز تا ساعت ۶ کلاس داشتم و دیگه واقعا مغزم رفت رو فرقون!! اومدم خونه دیگه ۷ بود. فقط منتظر بودم اذان مغرب رو بگند تا نمازم رو بخونم و بخوابم؛ اما از خستگی زیاد خوابم نمی‌بره!!!
گفتم حالا بیام وبلاگ بنویسم؛ شاید خوابم ببره!!
نظرات 10 + ارسال نظر
حسین شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:40 ب.ظ http://barcode.persianblog.com

اول

معلم راهنما شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:44 ب.ظ http://moallemrahnama.persianblog.com

سلام
از توصیف بی ارادگی و اینکه آدم حتی دلش برا خودش هم نسوزه و در اثر تنبلی به درد سر بیفته به شدت بیزارم.
خدایا به ما توفیق بده که با رفتارهامون و در عمل شکر نعمتهای تو رو بجا بیاریم. نه فقط با حرف زدن.
اگه تند نوشتم معذرت میخوام

خیلی ممنون. نظرات شما همیشه ارزشمند و خواندنی هستند برای من

همون حسین ... شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:44 ب.ظ

من دقیقآ بعد خیلی از امتحانا احساس شیار های اضافی رو دارم....حتی بعد از خیلی از کلاس های سنگین .. مثل طراحی و ژیاده سازی زبانهای برنامه سازی...البته پاس شد...۱۷.۵..:)).....

همون حسیناااااا شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:46 ب.ظ

خوب شد گفتم اول ... وگرنه از دستم رفته بود...والا عرض کنم که شما هم امتحاناتون رو شب امتحانی نخونید تا اینطوری فسفر نسوزونید .. البته منم همیشه قرار بوده از امتحان بعدی و ترم بعد درست بشم .. اما نمی دونم این ترم بعد کی می خواد بیاد :))...چقدر پر حرفی کردم..ببخشید

صادق شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:51 ب.ظ http://restart.blogsky.com

اگه از ساعت دو بعد ازظهر تا نه شب امتحان داشتید و تازه وقت امتحان تا یازده شب تمدید میشد، چیکار میکردید؟!!

خادم المهدی یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:36 ق.ظ http://www.313.blogsky.com

لیس للالنسان الا ما سعی ......
راستی یکی از جمله های استاد هست . حیف نگم البته برای شما نیست ...همینجوریه چون حقیقته.....
ایشون همیشه می گن:
هر کسی نون همت خودش رو می خوره...
انشاالله که همیشه موفق باشی...یا علی

غروب امروز یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:49 ق.ظ http://emruz.persianblog.com

سلام.......ماست............چاره بی خوابیه

آرش یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:48 ب.ظ http://arash63.blogsky.com


نه بابا وب لاگ نوشتن خیلی دردی از بی خوابی دوا نمی کنه. دوغ بخور بهتر جواب میده

[ بدون نام ] یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:03 ب.ظ http://zooghal.blogsky.com

یاحق
تا بوده همین بوده...

منصور یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:45 ب.ظ http://toranj.blogsky.com/

امتحان امتحان امتحان....
تاریخ را انباشته اید از امتحان وسیراب کرده اید این تشنه سیراب ناشدنی را....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد