از خاطرات یک مادر انقلابی!!!

سال ۵۸ انتخابات مجلس موسسان ایران؛ مامان من به همراه ۶ خواهر و برادرشون (جمعا ۷ نفر) عهده دار یک شعبه رای گیری در خیابان امیرآباد شمالی بودند. هر کدوم از خواهرها و برادرها یک مسئولیتی رو توی حوزه داشتند. کاندیداها هم از همه گروهای سیاسی اون زمان بودند.از توده‌ای و کمونیست و مجاهدین بگیر تا امثال بهشتی و . . .  خانواده مامان من یک خانواده مذهبی و  از طرفدارهای پر و پا قرص آیت‌الله خمینی. مرکز شمارش آرا دبیرستان البرز؛ چهارراه کالج. نفراتی که از توی صندوق مامان من رای‌های اول رو آوردند مسعود رجوی (رییس سازمان مجاهدین) و رقییه دانشگری کاندیدای کمونیست ها. مامان می‌گه حرص می‌خوردیم و رای‌ها رو می‌شمردیم. اما نمی‌تونستیم توشون دست ببریم و با اینکه خودمون رای‌مون با اون چیزی که از صندوقمون بیرون اومد مخالف بودیم نتیجه شمارش آرا رو تحویل دادیم و منتظر پایان کار شمارش آرا موندیم. اما در نهایت کسانی که به مجلس موسسان راه پیدا کردند افراد معتقدی بودند که اکثریت مردم به اونها رای داده بودند؛ و نه فقط یک صندوق. مردم ایران همیشه خودشون برای خودشون تصمیم می‌گیرند. چه اون زمان که بنی‌صدر رو به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند و امام خمینی هم با اینکه مخالف بنی‌صدر بوده ؛ حتی توی اون زمان جنگ ریاست کل قوا رو هم بهش می‌ده. بعدش اون خائن وطن فروش از ترس همین مردم با لباس زنونه از مملکت فرار می‌کنه. این مردم فهم و شعور دارند و نیاز به قیم ندارند. گوسفند نیستند که براشون انتخاب کنند؛ همیشه خودشون انتخاب کردند و خواهند کرد.
من به پشتوانه این مردم؛ دولت تعیین می‌کنم ----> ۱۲ بهمن ۵۷ ؛ آیت‌الله خمینی. چرا اون ۶ نفر نمی‌خوان سرشون رو از زیر برف بیرون بیارن؟؟
این‌ها رو با توجه به حرفهایی که مامانم دیروز توی ماشین به داییم‌ـکه خیلی اصرار داشت تو انتخابات شرکت کنیم‌ ـ داشت می‌زد و دلایلش رو برای شرکت نکردن توی انتخابات می‌گفت نوشتم.  

*از اون ۷ تا خواهر و برادر ۲ نفرشون دیروز رای دادند و از ۹ تا بچه‌ای که ازشون بعد از انقلاب با بار اومده ۱ نفر. البته مامانم بعد از دیدن این فلش یه مقدار عذاب وجدان گرفت که چرا دیروز رای نداد؛ اما بعد از اینکه سیمای لاریجانی رو دید که باز داره چه اراجیفی رو به هم می‌بافه حالش خوب شد! 

**خانواده مادر من کاملا مستقل از حکومت بوده همیشه؛ شغلشون همگی تجارت هست. قبل از انقلاب وضعشون خوب بوده و الان هم خوبه. و اون موقع هم به خاطر اعتقاد مذهبی‌شون فعال انقلاب اسلامی بودند. اعتقاد و مذهب‌شون رو هم سینه به سینه به بچه‌هاشون انتقال دادند. اگر الان هم باز یه حکومت بی‌دین حاکم بشه توی اعتقادات دینی نسل سومشون هیچ تغیری ایجاد نخواهد شد. کما اینکه از این ۹ تا بچه ۵ تاشون سال‌های زیادی از بچه‌گی و نوجونی‌شون رو به خاطر تحصیل یا کار پدر و مادرشون خارج از ایران بودند.  
نظرات 6 + ارسال نظر
عارف یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:35 ق.ظ http://hekayat.blogsky.com

سلام ... راستش با خوندن مطالبت خیلی خوشم اومد حرف حقه. مردم ما گوسفند نیستن که کسی براشون انتخاب کنه خودشون انتخاب میکنن اما انصافا این کلیپه زد تو ذوق اساسی. آخه مردونه شما هر کی رو تو ایران بگید من به نظرم شرف داره به اونی که تو خارج نشسته داره میخوره و خوش میگذرونه بعد به ما ملت میگه بریزید تو خیابونا و اینچیزا. انصافا دوم خردادیا با همه سختیا و موانع اما بالاخره تلاش خودشون رو کردن که کاری بکنن اما اونایی که بیرون نشستن چی؟ برا من و شما چیکار کردن؟ ... بیخیال .. خوش باشید و روشن و بینا .. پاینده .. یا حق

زهرا یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:10 ب.ظ http://zahra-hb.com

میگم ها این مادر انقلابی الان کجاست؟:):)

مهرداد یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:09 ب.ظ http://mehrdadsedaghat.persianblog.com

سلام...
من هم با حرف آقا عارف کاملا موافقم... اونایی که توی خارج از ایران نشستند و با خیال راحت دارند چرت و پرت میگند پشیزی نمی ارزند... حالم از این فلشششون بهم خورد... شما هم میخواید ملت ایران رو مثل اینا خر کنید... خر خودتونید... ولی یه چیزی: واقعا تا زمانی که مردم ایران خودشون نخواند و حرکتی نکنند هیچ تغییری در اوضاع ایجاد نمیشه... امیدوارم روزی فهم مردم کشورمون اونقدر بالا بره که بتونند تصمیمات محکمی برای ایرانمون بگیرند...

تا بعد...

الهه یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:42 ب.ظ http://elahe23.blogsky.com



سلام دوست عزیز
وبلاگ بی نظیری دارید تمامی مطالب وبلاگتونا خوندم خیلی جالبه امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید ‏‏.....خدانگهدار......الهه


پیر هرات دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:14 ب.ظ http://pire-harat.blogsky.com

دوست عزیز به نوشتن ادامه بده!
لحن شیرین و ساده ای داری

زهرا دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:58 ب.ظ http://zahraka.persianblog.com

میدونی من برای چی رای دادم!...یه علت مهم من برای رای دادن همون فلش بود ، من بیشتر از اینکه برام مهم باشه که چرا کاندیدای مورد نظر من تایید صلاحیت نشده ، برام مهم بودش که رای ندادن من نشونگر چیه!...نه توی داخل کشور ، همون سیمای لاریجانی که میگی ممکنه رای دادن منو نشونه خوب بودن کارای نظام بدونه!...ولی من بیشتر برام این مهم بود که رای ندادن من برای خارجی ها مخالفت با اصل انقلاب محسوب میشه ، با همون چیزی که پدر مادرای ما براش زحمت کشیدن!...و موافقت با همین حکومت غیر دینی که میگی!...همینی که میگی هنوزم باهاش مخالفید!....چقدر حرف زدم ، فقط خواستم علت رای دادنم رو بگم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد