یادمه سریال مسافری از هند رو که میداد؛ هر وقت رامین رو نشون میداد من یه فحشی که واقعا استحقاقش رو داشت بهش میدادم. چون من هم از اون دسته زنهایی هستم که معتقدم هیچ توجیهی برای خیانت وجو نداره. اون فحش واقعا سزاوارش بود. کسی که با داشتن نامزدی که خودش انتخاب کرده و اون دختر به انتظارش نشسته؛ و رفته بود و با یکی دیگه برگشته بود!! هر چی بهش بگی به نظر من حقشه. اما من فقط از یه لغت خاص استفاده میکردم؛ که فحش عادی و نرمالی به حساب میاد. و شاید اگه تو چاله میدون بگی خیلی هم آبکی باشه!
اما هر وقت که این کلمه از دهن من خارج میشد و بابام هم توی اتاق بود؛ واقعا دعوام میکرد. بابام بهم میپرید که چرا این حرف رو میزنی؟؟ خیلی زشته! و من هم میگفتم که خوب باباجون حقشه. ببین چه آدم . . . ایه!! راست راست رفته دست یکی دیگه رو گرفته آورده جلوی نامزد قبلیاش میگه از حالا به بعد اینو میخوام!!
وسط همین جلمه دوباره بابام میپرید که باز تو این حرف رو زدی!! مگه نمیگم اینو نگو!!
ـ خوب بابا حقشه!!
ـ حقش باشه! تو چرای این حرف رو میزنی. در شان تو نیست که این حرف از زبونت در بیاد. شخصیت و تربیت تو زیر سوال میره وقتی که این کلمه رو میگی و . . .
خلاصه دو سه باری گفتم و بابام بهم تشر زد تا اینکه از رو زبونم افتاد.
پدر و مادر من روی کلماتی که ما به کار میبریم خیلی حساسند. به طور کلی فحشهای آبکی مثل عوضی و بیشعور هم توی خونه ما خیلی کم به زبون میاد. چون واقعا اگه کمی از حدود تجاوز کنیم مامان و بابامون بهمون میپرن!!
خیلی وقتها من و برادرم که باهم حرف میزنیم؛ از یه لغاتی استفاده میکنیم که معنی دقیق حرف رو برسونه. اما فقط وقتی تنهاییم! اگه دیگرانی هم باشند به قول خودمون خانوادگی حرف میزنیم!! و سعی میکنیم شخصیت خودمون رو جلوی حتی پدر و مادرمون با زدن حرفهایی که در شانمون نیست پایین نیاریم.
بعضی عبارات هستند که اگه از اونها استفاده نکنی حق مطلب ادا نمیشه. من این رو قبول دارم. اما خوب با زدن یه حرف یه تیکه از شخصیتت رو به کسایی که حرفت رو میشنوند هم نشون دادی.
هرکسی آزاده تو وبلاگش هر طور که میخواد بنویسه. چهار دیواری اختیاری! مثل این آقا که چپ و راست تو وبلاگش از انواع و اقسام کلمات(!!) استفاده میکنه و منظورش رو هم خیلی عالی میرسونه!! و خود من از خوانندههای همیشگیاش هستم. اما خوب . . . دیگه!
و مثل خیلیهای دیگه.