-
گناه
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1384 20:48
کاش میآورد مستی هر حرامی چون شراب آن زمان معلوم میشد در جهان هوشیار کیست خدایا؛ پروردگارا؛ ای مهربون و ای پوشنده گناهان آشکار و پنهان همه ما؛ ای بخشنده گناهان و ای دوستدار توبهکنندهها. . . به حق همه اونهایی که دوستشون داری و در درگاهت آبرو دارند از حضرت آدم گرفته تا صاحبالزمان(عج) و همه اولیا و انبیا و مومنان...
-
. . .دل خوش سیری چند؟
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 00:03
دختر یکی از آشناهای ما قبل از محرم و صفر عقد کرد. شوهر خوب و مقبولی هم داره. از خانواده خوب و مذهبی. ازدواج سنتی با معرفی یکی از آشناها و مورد تایید خانواده طرفین و صحبتهای خودشون و بالاخره عقد و انشاالله سال دیگه ازدواج. پسر ۲۲-۲۳ سالهاشه و نمیدونم فوقدیپلم چی داره و تو کار پروفیله. خیلی هم وضع مالی خوبی داره....
-
نزدیک عید است!
جمعه 28 اسفندماه سال 1383 15:15
شب چهارشنبه سوری همهشون رو بردم و ربختم تو آتیشی که همسایهها دم در حیاط درست کرده بودند. گذاشتمشون وسط آتیش و وایستادم سوختنشون رو نگاه کردم. مرد همسایه بهم گفت نمیشد صحافیشون کنی؟ گفتم نه. میخواستم که بسوزونمشون. بعدش هم به اصرار خانوم همسایه نیت کردم و از روی آتیش پریدم. خیلی وقت بود که نگشون داشته بودم که...
-
مصیبت؟؟
پنجشنبه 29 بهمنماه سال 1383 18:10
آدم تا تو عمق فاجعهای نباشه؛ و فقط از بیرون به ماجرا نگاه کنه؛ واقعا نمیتونه بفهمه که مصیبت چهقدر بزرگه. در اثر آتشسوزی در مسجد ارگ تهران ۵۹ نفر کشته و بیش از ۲۲۰ نفر مجروح شدند. این خبر رو اکثر ما از تلویزیون و رادیو شنیدیم و یا توی سایتهای خبری و روزنامهها خوندیم. و خوب متاسف هم شدیم حتما. اما تا با یکی از این...
-
ایران زیر برف!
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1383 21:38
امروز تمام مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و پیشدانشگاهی تمام مناطق تهران به دلیل سرما و یخبندان و به منظور کاهش مصرف سوخت و جلوگیری از راهبندون تعطیل بودند. ادارههای دولتی هم ساعت ۹ باز میشدند. فردا هم همین طوره. از اون روزی که برف اومده ماشین من توی پارکینگ خونه محبوس شده و دیگه از مرفه بیدردی در اومدم!...
-
درود بر ایرانی
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 20:54
امیدوارم جناب بوش ؛ سلطنت طلبها؛ گروهای ضد انقلاب و همه کسایی که فکر میکنند ایرانی های منتظرند تا یکی بیاد و از دست این رژیم خلاصشون کنه امروز حسابی چشمهاشون رو باز کرده باشند و دیده باشند که با وجود چه برف و سرمایی مردم اومده بودند توی خیابونها تا به همه مردم دنیا ثابت کنند نخیر! خیال خام نکنید!! خودم رفتم و دیدم که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 بهمنماه سال 1383 23:53
الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی بن ابیطالب اعیاد گذشته همگی مبارک . اعیاد سعید قربان و غدیر . در این ۱ هفته بین این دو عید مبارک ۳ تا عروسی دعوت بودم ! یعنی یه جشن نامزدی؛ یه عروسی و یه عقدکنون ! لحظه عقد خیلی لحظه ناب و مقدسیه ! همون طور که از طلاق عرش خدا به لرزه در میاد؛ موقع پیوند دو نفر هم درهای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 22:42
دو تا امتحان اول؛ آمار۲ و اقتصاد منابع بود که الحمدالله دادمشون و رفت پی کارش. حالا خوب یا بد بالاخره تموم شد. برای آمار اگه کتاب دکتر نوفرستی نبود من اصلا نمیدونستم که چی باید بخونم. چون واقعا سر کلاس هیچ چیز دندونگیری از استاد محترم نشنیده بودم!! استاد خیلی خوش اخلاق و خوش صحبتیه. همهاش سر کلاس برامون حرف میزد....
-
امتحانات است و من مشغول درسم!
سهشنبه 15 دیماه سال 1383 21:42
اون استادایی که سخت گیر و بد نمره هستند اما خوب درس میدند؛ هزار بار شرف دارند به استادهایی که خیلی سختگیر و بدنمره نیستند اما در طول ۱ترم هیچی بهت یاد نمیدن!! لااقل وقتی دانشجوی استادای دسته اول هستی اگه زحمت بکشی هم یه چیزی یاد میگیری و اینکه اونها هم انصاف رو حتما رعایت میکنند و آخر ترم راضی خواهی بود. حالا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 دیماه سال 1383 14:05
السلام علیک یا السلطان؛ یا علی بن موسی الرضا امام رضا(ع) اولین معصومیایه که اکثر قریب به اتفاق ما ایرانیها زیارت میکنیم. قبل از مدینه؛ قبل از نجف؛ قبل از کربلا و سامرا و کاظمین؛ اغلب همه اول مشهد مشرف میشیم. تولد امام رضا هم برای ما ایرانیها یه شیرینی خاصی داره؛ و مشهد هم حال خودش رو. این فلش رو هم یکی از دوستان...
-
فیلتریگ در حرم امام رضا(ع)!
چهارشنبه 25 آذرماه سال 1383 23:10
به سلامتی ما رفتیم مشهد و برگشتیم. و واقعا در پناه خود امام رضا(ع) بودیم. چون اتوبوسها کمک راننده نداشت و یه راننده شب تا صبح رو رانندگی کرد. وقتی رسیدم تهران و برای بابام گفتم به قدری شاکی شده بود که میگفت همین الان شماره مسئولتون رو بگیر باهاش کار دارم! چهطور این کار رو کرده. پلیس راه چرا اجازه داده این ماشین با...
-
دانشگاه!
دوشنبه 16 آذرماه سال 1383 14:34
امروز دیدم یه بنده خدایی روی دسته یکی از صندلیها کلاس تو دانشگاه نوشته: به زودی من هم دانشجوی این دانشگاه خواهم شد و این صندلی از آن من خواهد بود؛ با لطف و اذن خدا . . . نمیدونم کدوم طفلکی بوده که اینقدر دلش میخواسته بیاد دانشگاه! این دانشگاه ما هم بیرونش دیگران رو کشته توش خودمون رو!! وقتی آدم دانشگاه نمیره فکر...
-
همکلاسی . . .
سهشنبه 10 آذرماه سال 1383 20:07
سرم خیلی شلوغ پلوغ شده. درسها رو از اول ترم مرتب نخوندم و حالا حجمشون خیلی زیاد شده. یه درس ۳واحدی رو امروز رفتم حذف تکدرس کنم؛ استادش نذاشت. هرچی التماس کردم قبول نکرد. گفت همه جلسهها رو بودی؛ عمرت تلف میشه. بیا؛ پاس میشی! استاد کلان داره با سرعت نور درس میده و هر روز حجمش بیشتر و بیشتر میشه و اصلا نمیرسم باهاش...
-
. . . دوست
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1383 20:44
همیشه آدم این رو میشنوه که داشتن دوست خوب چهقدر خوبه. دوست خوب خیلی تو زندگی آدم تاثیرگذاره و رفیق ناباب چنین و چنانه!! اما من چند وقته که واقعا دارم حسش میکنم. اینکه دوست خوبی دارم که از بودن باهاش خیلی چیزا یاد میگیرم و راحت میتونم باهاش حرف بزنم و . . . یه دوست بااعتقاد؛ اعتقادات تو رو هم محکمتر میکنه و ثابت...
-
کلماتی که به زبان میآوریم!!
دوشنبه 2 آذرماه سال 1383 12:46
یادمه سریال مسافری از هند رو که میداد؛ هر وقت رامین رو نشون میداد من یه فحشی که واقعا استحقاقش رو داشت بهش میدادم. چون من هم از اون دسته زنهایی هستم که معتقدم هیچ توجیهی برای خیانت وجو نداره. اون فحش واقعا سزاوارش بود. کسی که با داشتن نامزدی که خودش انتخاب کرده و اون دختر به انتظارش نشسته؛ و رفته بود و با یکی دیگه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آبانماه سال 1383 22:17
دیدید بالاخره تموم شد. فکر نمیکنم هنوز پست روز اول ماه رمضون از صفحه وبلاگم پایین رفته باشه. سفره رو جمعش کردند!! ماه رمضون عجیبی داشتم. از هفته اول تا هفته آخر. یه فضای معلق بود!! شاید بعدا راجع بهش بیشتر نوشتم. شب ۲۳ که بیشترین احتمال شب قدر رو داره به قدری حال جسمیام بهم ریخت که هیچ کاری نتونستم بکنم. تو کل ماه...
-
شب قدر از هزار ماه بهتر است.
جمعه 15 آبانماه سال 1383 22:26
مثل اینکه خدا نمیخواد من راجع به شب قدر مطلبی بدم. دو بار نوشتم و پرید! چشم خدا جون. من از خودم هیچی نمیگم. معرفی چند مراسم احیا خوب در تهران: شب قدر در تهران . یکی هم من پایینش اضافه کردم. علی را با عدالت همزاد می دانند و جهان ما سخت نیازمند عدالت است و علی. شهادتش در شب قدر است که برتر از هزار ماه است. و یک روز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آبانماه سال 1383 22:59
ترجمه آزاد چند جمله عاشقانه دعای ابوحمزه : من کودکی بیش نبودم، تو ام پروراندی من را تو سربلند کردی در ترسها و دلهره هایم توام امنیت بخشیدی گناهانم را تو پوشاندی و نگذاشتی که دیگران از آن با خبر شوند در موقع آوارگی و غصه تو پناهم دادی خدایا من آنم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار نیز مراقب فرمانت نبودم من آنم که...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آبانماه سال 1383 22:34
از اول ما رمضون تا حالا ننوشتم. اصلا کلا خیلی آنلاین نشدم. به وبلاگ دوستان هم کم سرزدم و نظری هم نذاشتم. راستش از اول ماه رمضون یه جریانی پیش اومده که دهنم رو قفل کرده. خیلی داره ازم فکر و انرژی میبره در حالی که کار خاصی هم انجام نمیدم و تازه اصل ماجرا بعد از ماه رمضون شاید شروع بشه. من مار گزیدم. برای همین از...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 مهرماه سال 1383 21:43
هفته بدی رو داشتم. از خودم اصلا راضی نیستم. یه سری اتفاقات ناخواستهای-که البته من انجامشون دادم- افتاد که باعث ناراحتی بعضیها و همین طور خودم شد. هم تو دنیای واقعی و هم تو دنیای مجازی! امروز تو آیینه داشتم به خودم نگاه میکردم و میگفتم دوباره دختر بدی شدیها! خیلی وقت بود این همه آدم رو تو یه هفته از دست خودم...
-
صبر
دوشنبه 20 مهرماه سال 1383 22:07
اگه فقط یه مقدار صبورتر بودی . . . فقط یه کم صبورتر بودی!! الان این قدر نمیخواست خودت رو سرزنش کنی و کسانی که هیچکاره ماجرا بودند رو از دست خودت برنجونی. . . بد جوری وجدان درد گرفتهام:((
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مهرماه سال 1383 12:23
نمیدونم چند نفر از شماها این خبر رو خوندید: جداسازی جنسیتی اتومبیلها در دانشگاه آزاد اسلامی! واقعا جالبه!!! واقعا هدف مسئولین این دانشگاه چیه از وضع همچین مقرارتی؟؟ چهقدر انرژی و وقت صرف این طور مسائل میشه؟ آخرش که چی؟!! آخه کوتهفکری تا چهقدر؛ تا کجا؟؟ به قول بابام؛ اینها هم سرشون خورده به نبش دیوار!!! واقعا هم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1383 23:52
بله!! بلاگاسکای برگشت. باز هم قصه تکراری . . . چه میشه کرد!! مثل اینکه هر از گاهی مدیران بلاگاسکای تصمیم میگیرند اعتیاد کاربرانشون رو به اینترنت و وبلاگ نوشتن ترک بدن و یه مدت بفرستنشون فضا!! اصلا حوصله ندارم در این مورد بنویسم!! کلی اتفاقات افتاد در مدتی که اینجا تو فضا بود: ۱- فکم رو جراحی کردم. ۲تا دندون عقلم رو...
-
سر درد
شنبه 4 مهرماه سال 1383 21:56
سرم خیلی درد میکنه. حالا نمیدونم از ترافیک وحشتناک سر صبح خیابونهاست که سر صبحی مسیری که همیشه ۲۰ دقیقه طول میکشید رو ۱ ساعته رفتم. یا از ۲ساعت گشت زدن و هی تو این جواهر فروشی و اون جواهر فروشی دنبال یه حلقه شیک و تک و به قول خودمون استثنائی(!!) گشتن برای دوست عزیزم. طوری که آخرش انعکاس نور چراغهای ویترین مغازهها...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 مهرماه سال 1383 00:37
ای خدای تنهایان و بیکسان و بیمونسان! ای مخاطب آشنای دردهای نگفتنی! اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده و اگر بناست بسازیم قدرتمان ده! مناجات؛سیدمهدی شجاعی
-
مدرسهها وا شده . . .
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1383 09:25
سلام! الان ساعت چند دقیقه از ۸ صبح روز اول مهر گذشته. حتما الان همه بچه مدرسهایها سر صف تو حیاط مدرسه زیر آفتاب وایستادند و دارند از رادیو حرفهای رئیس و رئسا رو گوش میدند یا اینکه مدیر مدرسهشون داره براشون سخنرانی میکنه یا ناظم مدرسه داره براشون خط و نشون میکشه یا معلم راهنماشون داره مخشون رو تلیت میکنه!! بعد...
-
تولدش مبارک!!
چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1383 21:01
عجب دوستان وبلاگی و غیر بولاگی بیمعرفتی هستید!! یعنی هیچ کدومتون تولد ۱ سالگی بچه منو یادش نبوده؟؟ بابا ناسلامتی چند روزیه بچهام یک سالهاش تموم شدهها!! باشه؛ یکی طلب من! آوای من یک ساله شده و من یک سال پیرتر شدم. روزی که وبلاگ رو شروع کردم واقعا دنبال یه شروع تازه بودم. بعد از یه عالمه اتفاقات بالا و پایین که برام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1383 22:03
آموختهام که ایمان یعنی: خواستن بدون انصراف و توکل بدون انقطاع
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1383 22:00
وقتی که غیر از امیدوار بودن به فضل خدا کار دیگهای از دستت بر نمیاد. وقتی که نمیتونی حتی با مامانت درد دل کنی؛ چون تا میای حرف بزنی اشکات سرازیر میشند و اون هم تحمل دیدن اشکات رو نداره. وقتی که تو تنهایی خودت هم هرچهقدر اشک بریزی و ناله کنی؛ باز هم اشک داشته باشی و با زور گریه رو تموم کنی تا کسی نفهمه. وقتی که زور...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 شهریورماه سال 1383 18:31
این سایت اورکات چیز جالبیهها!! من خیلی وقت پیش عضوش شده بودم اما اصلا توش فعال نبودم. چند روزیه رفتم تو نخش. جالبتر از پیدا کردن دوستان قدیمی توش این communitiesاست. رفتم توی گروه دانشگاهمون عضو شدم. داشتم دنبال گروه دانشکدهمون میگشتم که قبل از اینکه اون رو پیدا کنم گروه ''بوفه اقتصاد" رو دیدم!! کلی هم عضو داشت. از...