زلزله و . . .

خدایا واقعا ازت خیلی ممنونم. می‌تونست خیلی بدتر از این باشه. توی اون چند ثانیه که توی چهارچوب در وایستاده بودم فقط می‌گفتم که خدایا به ما رحم کن. و تو به ما رحم کردی . . . خیلی ازت ممنونم خداجون.
درسته که ما بنده‌های خوبی نیستیم و خیلی غافلیم. درسته که عین اسب عصاری دور خودمون داریم می‌چرخیم و نمی‌فهمیم که بابا جان؛ ما تو عصر غیبتیم! وظیفه‌مون . . . حوصله ندارم بگم. چون خودم ازهمه غافلترم و مطمئنا حرفم هیچ اثری نخواهد داشت!! اما دیشب که دکتر اسدی داشت با اون حال زار خدا رو صدا می‌زد و به یارب یارب امام زمان قسم می‌داد که امر فرج رو امضا بفرمایند؛ خیلی دلم لرزید. واقعا احساس می‌کردم که کل حسینیه حاجیان داره دور سرم می‌چرخه.
دکتر می‌گفت این بلاهایی که الان داره توی عراق به سر شیعیان میاد قسمت زیادیش هم تقصیر خودمونه. دل امامانمون از دست ما هم دل‌گیره. این‌قدر که بی‌مطالعه‌ایم در مورد مذهبمون و ائمه. این‌قدر که از امام زمانمون غافلیم. این‌قدر که  . . . چی بگم واللا. حالم از خودم بهم می‌خوره. واقعا خاک بر سرم که اسمم شیعه‌است. این شیعه بودن من بیشتر آبروی مولام رو می‌بره.
واقعا ما چقدر می‌دونیم که اصلا امام یعنی چی؟؟ امام یعنی کی؟؟
همین کتاب درمحضرلاهوتین که در مورد آقای مجتهدی هست؛ رو که دارم می‌خونم واقعا با هر خاطره‌ای دو دستی می‌زنم تو سرم. این همه من تا حالا مشهد رفتم و این همه مثلا به زیارت امام رضا؛ اما دریغ از یه جو معرفت!!! خاک بر سرم.
راستی یه تشکر خیلی بزرگ هم باید از پیرهرات عزیز بکنم به خاطر معرفی این کتاب ارزشمند توی وبلاگش. این هم لینک مطلب پیرهرات در مورد این کتاب و آقای مجتهدی. این هم یه مطلب دیگه که عکس آقای مجتهدی هم توش هست.


پ.ن. زلزله:
۱- دقایقی بعد از زلزله تلفن‌ها به خاطر تراکم بیش از حد نیمه قطع شده بودند.
۲- مادر و پدر بچه مورد بحث در پست قبل؛ موقع زلزله توی سینما نشریف داشتند!! وقتی برمی‌گردند خونه می‌بینند که در بوفه‌شون باز شده و ۲تا گلدون تزئینی افتاده و شکسته!! و کالر آی‌دی نشون می‌ده که به فاصله ۱دقیقه به ۱دقیقه همه فک و فامیل بهشون زنگ زدند!!
۳- نماز‌خون‌هاش نماز آیات یادتون نره.