بارون پاییزی

همین چند روز پیش بود که با یکی از دوستام تو حیاط دانشکده نشسته بودیم و می گفتیم که چرا امسال اصلا بارون نمیاد. چقدر هوای شهر کثیف شده و . . . یاد پارسال می کردیم که با چتر میرفتیم دور حوض زیر بارون می شستیم . یاد برف بازی های پارسال ؛ پارو شدن برفهای نصف حیاط و تلمبار شدن نصفه دیگه که محل بازی هاکی یه عده از پسرها شد بود!! (به جای گل کوچیک) ۲روز هم از این مکالمه نگذشته بود که اولین بارون پاییزی اساسی شهر تهران باریدن گرفت! عجب بارونی بود خدا وکیلی! دونه های به این درشتی رو خیلی کم دیده بودم. و خیلی هم به موقع بود چون مسابقه فوتبال بین دانشکده ما و ادبیات تو زمین چمن هم تموم شده بود. و گر نه فکر می کنم که همشون سرما می خوردن!
و نکته جالب ماجرا این بود که این بارون واقعا حیاتی برای هوای این شهر نیمه جون و ریه های این مردم بیچاره ؛ بعد ار مدتها ؛ درست روز اول ماه رمضان بارید!
اگه کمی به انگیلیسی تسلط دارید می تونید کارکرد ماه رمضان رو از زبان غیر مسلمان ها اینجا بخونید.(به نقل از صبحانه)
جای تاسفه که غیر مسلمون ها با دید کاملا منطقی و دور از احساسات ضد دین به این ماه پر برکت و ضیافت الهی نگاه می کنن ؛ اما بعضی از ما بچه مسلمون ها با دشمنی و جهالت ؛ روزه رو دل ضعفه می نامیم.